جنگ جدیدی در منطقه قره باغ با حمله ارتش جمهوری آذربایجان به بخشهای ارمنی نشین قرهباغ تحت عنوان «عملیات ضدتروریستی» به راه انداخته شد و کمتر از ۳۶ ساعت بعد به پایان رسید. هر چند که به نظر نمیرسد نقطه پایانی باشد بر درگیریهای منطقه قره باغ در جغرافیای قفقاز جنوبی. هفته گدشته «یوری کیم»، معاون موقت وزیر امور خارجه آمریکا در امور اروپا و اوراسیا، در جلسه استماع کمیته روابط خارجی سنا آمریکا درباره بحران قرهباغ با بیان اینکه «کریدور لاچین باید بدون تأخیر و هم اکنون بازگشایی شود»، گفته بود که « آمریکا هیچ اقدامی را برای پاکسازی قومی یا ارتکاب هر گونه جنایات دیگر علیه ارامنه قره باغ تحمل نخواهد کرد». بیان جملات فوق از سوی این مقام آمریکایی در کنار برگزاری رزمایش ۱۰ روزه مشترک ایروان با واشنگتن منجر به خشم مقامات باکو و مسکو شد. شاید جالب باشد که بدانید در اوایل سال جاری میلادی، ارمنستان از میزبانی رزمایشهای نظامی «سازمان پیمان امنیت جمعی» (CSTO)، ائتلاف تحت رهبری روسیه متشکل از جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی سابق، خودداری کرده بود. شبکه شرق با «حامد خسروشاهی»، تحلیلگر اندیشکده جریان و کارشناس مسائل قرهباغ در رابطه با وضعیت فعلی مناقشات این منطقه و بازیسازی برخی از کشورهای منطقهای و فرا منطقهای در حوزه قفقاز جنوبی به ویژه منطقه قره باغ به گفتوگو پرداخته. او در این گفتوگو تاکید میکند که «یک اشتباه محاسباتی در افکار عمومی ایران و رسانههای کشورمان نسبت به مسائل قفقاز وجود دارد و آن بُلد شدن بیش از حد نقش برخی از کشورها و در مقابل کاهش نقش کشورهایی نظیر روسیه است». وی معتقد است «اصلیترین مؤلفه تأثیرگذار در معادلات جنگ قفقاز نه از جانب اسرائیل و نه ترکیه بلکه از سوی روسیه دنبال میشود؛ بدون همراهی روسیه نه جنگی آغاز میشد، بدون همراهی روسیه، آذربایجان به پیروزی دست نمییافت، بدون همراهی روسیه امکان بازگشایی کریدور لاچین وجود ندارد و بدون همراهی روسیه امکان تغییر مرزها امکانپذیر نیست».
طی هفتههای اخیر مانور مشترکی میان ارمنستان و آمریکا برگزار شد و به نظر میرسد ارمنستان در حال نزدیک شدن به جبهه غرب است. دیدگاه شما در این رابطه چیست؟ علاوه بر این، معاون وزیرخارجه آمریکا ضمن محکوم کردن باکو در مناقشه با ایروان از آذربایجان خواسته است که به سرعت گذرگاه لاچین را باز کند و به این کشور در رابطه با انجام هرگونه اقدام نظامی در قره باغ هشدار داد اما حالا میبینیم که آذربایجان به منطقه خودمختار قره باغ حمله میکند.
ابتدا میخواهم به این نکته اشاره کنم که دولتهای پیشین ارمنستان تماما متحد نزدیک روسیه بودند. چه روسایجمهور پیشین و چه نخستوزیران پیشین. اما شکل روی کار آمدن پاشینیان از همان ابتدا به تعبیری یک انقلاب شبه مخملی بود. در همان برهه نیز رقبای این سیاستمدار ارمنستانی و متحدان نزدیک روسیه در این کشور، معتقد بودند که بنیاد سورس و اندیشکدههای آمریکایی در حال حمایت کردن از روی کار آمدن آقای پاشینیان هستند. به صورت کلی هم این فرد با یک قیام اجتماعی در مقابل افراد نزدیک به پوتین به قدرت رسید. از همان ابتدا گامهایی برای نزدیک شدن به غرب، نزدیک شدن به اروپا و نزدیک شدن به آمریکا برداشت. برهمین اساس هم بسیاری بر این باور هستند که با چراغ سبز روسیه به آذربایجان بود که بعد از ۳۰ سال معادله فریز و بسته شده قره باغ مجددا باز شد و آذربایجان جنگ 2020 این منطقه را آغاز کرد؛ این امر واکنشی به دور شدن ارمنستان و پاشینیان از روسیه و نزدیک شدن به جبهه غرب بود. یعنی میخواستند با این کار از محبوبیت پاشینیان بکاهند و مخالفان او را که دوستان روسیه بودند را مجددا بر سر کار بیاورند. ما در ماههای منتهی به جنگ 2020 و پس از آن با شورشهای خیابانی و با بست نشستنها در میدان بزرگ ایروان مواجه بودیم که به برگزاری انتخابات پیش از موعد در این کشور منجر شد که در ان زمان هم پاشینیان مجددا موفق شد به قدرت برسد.علاوه براین در ماه های گذشته و با توجه به انتقال گفتوگوهای میان باکو و ایروان از مسکو به بروکسل و در یک مرحله نیز به ایالات متحده ما با واکنش شدید روسیه نسبت به این موضوع مواجه بودیم. پوتین در اظهاراتی که داشت با اشاره به موضوع فوق گفت «روسیه از انتقال مذاکرات به کشورهای غربی سخت عصبانی است».
زمانی که پاشینیان این سؤال را مطرح کرد که چرا روسیه از اعطای قره باغ و مناطق مجاور آن به جمهوری آذربایجان حمایت میکند پوتین به پاشینیان گفت که تو در بروکسل این موضوع را اعلام کردی و من چه کار دیگری میتوانستم انجام دهم؟ به اعتقاد نخستوزیر ارمنستان، روسیه به دنبال جلوگیری از تیرگی روابط با آذریایجان و متحد نزدیکش ترکیه است و ارمنستان دیگر نمیتواند مسکو را ضامن امنیت خود در نظر بگیرد. این دقیقا اصطلاحاتی بود که آقای پاشینیان از آنها استفاده کرد.
چه عوامل دیگری در حمایت های روسیه از آذربایجان تأثیرگذار بوده است؟
به صورت کلی معتقدم که باید عوامل متعددی را در این موضوع در نظر بگیریم. وضعیتی که در اوکراین برای روسیه به وجود امده است در برهم خوردن معادلات منطقه قره باغ نیز نقش دارد. در حال حاضر ترکیه نقش مهمی را برای روسیه ایفا میکند. نقش مهمی را برای صادرات انرژی روسیه ایفا میکند چرا که به سبب تیرگی رابطه مسکو با اروپا، مشکلاتی برای روسها ایجاد شده است. در حال حاضر بخش مهمی از نیازهای روسیه به واسطه تحریمها از طریق ترکیه تأمین میشود. برهمین اساس هم ایالات متحده طی روزهای گذشته چندین شرکت ترک را به جرم نادیده گرفتن تحریم های روسیه تحریم کرد. میخواهم بگویم به واسطه جنگ اوکراین مشکلاتی برای روسها ایجاد شده است و ترکیه مانند بازوی کمکی روسیه به میدان آمده است. در آنسوی جریان و در منطقه قره باغ نیز مسکو با حمایت از موضع آنکارا و باکو با یاری آنها شتافته است. البته در این میان خود نیز منافعی را کسب کرده است. یعنی ترکیه در حال ایفای نقشی برای روسیه است ودر آنسو نیز برای ایجاد موازنه در قفقاز، روسیه نقشی را برعهده گرفته است. این موازنه هم در نهایت به سود آذربایجان و برعلیه ارمنستان در حال پیشروی است.
فکر میکنید نتیجه مناقشه قره باغ به سود کدام طرف تمام شود؟ البته آذریها در سال 2020 با حمایت ترکیه و اسرائیل توانستند به حد فاصل خط مرزی ایران برسند که ایران نیز با هشدار نسبت به این موضوع تمام قد در خط مرزی خود صف آرایی کرد.
یک اشتباه محاسباتی در افکار عمومی ایران و رسانه های کشورمان نسبت به مسائل قفقار وجود دارد و آن هم بُلد شدن بیش از حد نقش برخی از کشورها و در مقابل کاهش نقش کشورهایی نظیر روسیه نزد افکارعمومی است. بزرگترین معادلات تأثیرگذار در جنگ قفقاز نه از جانب اسرائیل و نه ترکیه بلکه از سوی روسیه راهبری میشود. بدون همراهی روسیه نه جنگی آغاز میشد بدون همراهی روسیه،آذربایجان به پیروزی دست نمییافت . بدون همراهی روسیه امکان ندارد که کریدور لاچین باز شود و بدون همراهی روسیه امکان تغییر مرزها وجود ندارد. متأسفانه افکارعمومی ایران این برداشت را دارد که چون ایران با روسیه در خاورمیانه و سوریه وارد یکسری پروژه های مشترک شده است و همکاریهایی دارد بنابراین روسیه حافظ منافع ما در قفقاز است. این باوری کاملا اشتباه است. منافع ما و روسیه در قفقاز نه تنها منطبق برهم نیست بلکه در برخی از موارد در مقابل هم قرار دارد. ما باید این موضوع را درک کنیم. میخواهم به این موضوع اشاره کنم زمانیکه آقای امیرعبدالهیان در نخستین سفر خود در قامت وزیرخارجه به روسیه رفت در نشست خبری مشترک با آقای لاوورف وزیر خارجه روسیه، با این سؤال مواجه شد که در ۳۰ سال گذشته مباحث حوزه قفقاز هیچگاه از جمله موارد مورد مذاکره ما با ایرانیها نبوده است. او مدعی است که ما در خصوص مباحث این منطقه با روسیه مذاکره نکرده ایم.
یعنی ما به خاطر روسها کوتاه آمدهایم؟
اصلا درخواستی برای مذاکره نداشته ایم. البته من معتقد هستم که در برخی از سیستم های تصمیم گیری کشور این اختلال وجود دارد که فکر میکنند روسها حامی منافع ما در قفقاز هستند.اما من این برداشت را ندارم. همانطور که شاهد بودیم در معاهده صلح سه جانبهای که میان روسیه،آذربایجان و ارمنستان در سال 2020 پس از پایان جنگ دوم قره باغ منعقد شد مسکو خود را به عنوان حافظ صلح در مناقشه قره باغ مطرح کرد. روسیه در قفقاز نیرو پیاده کرده است و به راحتی حاضر به بازگشت این نیروها به خاک خود نیست. مگر اینکه اتفاق خاصی بیفتد. روسیه نام خود را حافظ دو کریدور آذربایجان به نخجوان و منطقه ارمنی نشین قره باغ به ارمنستان در معاهده مورد اشاره گنجانده است. روسیه به دنبال آن است که برای 5 سال دوم حضور خود را در منطقه قفقاز تمدید کند. منافع روسیه در گشایش این کریدور است و برهمین اساس هم این کریدور به سرانجام خواهد رسید. ما به زودی با کریدور مورد ادعای آذربایجان مواجه خواهیم شد.
یعنی در حال حاضر مسئله بر سر شکل این کریدور است که آیا این کریدور در قالب یک راه ارتباطی است؟ راهی است که در مبادی ورودی و خروجی، پاسپورتها مهر میشوند؟ یا همانطور که آذربایجان ادعا میکند به معنای اعطای خاک خواهد بود که جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده است با آن مخالف است؛ ایران اعلام کرده است اگر راه اندازی این کریدور به معنای لغو انسداد راهها باشد و به دنبال آن یک راه که میتواند راه آهن و یا اتوبان احداث شود مخالفتی با راه اندازی آن ندارد. البته در بدو ورود و خروج به آن هم باید پاسپورتها مهر شوند. یک راه سومی هم وجود دارد و آن، این است که روسها اداره این کریدور را برعهده بگیرند که من فکر میکنم اندیشکدهها و اتاق های تصمیم گیر ایرانی هنوز برای این موضوع آمادگی ندارند و در حالتهای ممکنه آن را در نظر نمیگیرند.
بنابراین اگر ما در رابطه با گذرگاه لاچین نقطه نظری داریم ابتدا باید آن را با روسها مطرح کنیم؟
بله با روسها مطرح کنیم.
یعنی اگر روسها بپذیرند ما مشکلی با آذریها و ترکها نخواهیم داشت؟
همینطور است.
اردوغان چند سال قبل یک موضعگیری در این زمینه داشت و گفت که مشکل ما در گذرگاه لاچین با ارمنیها نیست. بلکه با ایرانیها است که اجازه نمیدهند این گذرگاه احداث شود.
بله آن را گفته بود.
به دلیل جنگ اوکراین روسها با موضع تندتری به دنبال حلوفصل مشکلاتشان در منطقه و جهان هستند. در این شرایط ما چگونه این موضوع را که یکی از اصول منافع ملی کشورمان است را باید پیگیری کنیم؟
اوایل جنگ 2020 اردوغان یک مکانیزمی را برای صلح در این منطقه پیشنهاد کرد که مکانیزم 3+3 بود. یعنی سه کشور آذربایجان، ارمنستان و گرجستان در منطقه قفقاز جنوبی به علاوه سه همسایه بزرگ این کشورها یعنی ترکیه، ایران و روسیه. این پیشنهاد میتوانست به نفع ایران هم باشد چرا که انسداد راه های منطقهای به نفع ما نیز نیست. ما باید این موضوع را در نظر داشته باشیم که راه آهن شوروی سابق در منطقه جلفا به راه آهن سراسری ایران متصل بود و اگر این رفع انسداد اتفاق بیفتد ما همین حالا میتوانیم از منافع آن استفاده کنیم. البته در سالهای اخیر در منطقه اتفاق های فراوانی به وقوع پیوست که اردوغان مدل 2+2 را جایگزین مدل پیشنهادی پیشین خود کرده است. یعنی آذربایجان و ارمنستان در منطقه قفقاز جنوبی به علاوه ترکیه و روسیه به عنوان کشورهای بزرگ همسایه آنها در نظر گرفته شوند. اما ما باید حضور فعالی در معادلات منطقه داشته باشیم که متأسفانه این حضور فعال در ماه های گذشته به دلیل سوگیری های بی جهت و ورود به درگیریهایی بی نتیجه با جمهوری آذربایجان و عقب نشینی های پس از آن، حمایت فعالانه از ارمنستان و آقای پاشینیان- در حالیکه نمیدانیم او همچنان در قدرت باقی میماند و آینده این فرد که منافع ملی ما را تضمین نمیکند چه میشود- به سرانجامی نرسیده است.
از دیدگاه شما، ایران نیز باید با راه اندازی کریدور لاچین موافقت کند. اما بحث این است که ایران مخالفت راه اندازی کریدور موردنظر نیست. بلکه اعطای خاک را رد میکند.
ما هم در دورهای که آقای ظریف وزیرخارجه کشورمان بود و هم در دورهای که آقای امیرعبدالهیان وزیرخارجه هستند تاکید کردهایم که با گشایش راه های ارتباطی منطقهای موافق هستیم. ما مخالف اعطای خاک هستیم. یعنی اینکه مناطق مرزی ما با ارمنستان به خاک اذربایجان ملحق نشود و در جغرافیای سیاسی منطقه تغییراتی را ایجاد نکنند. اما همچنان معتقد هستم باید حضور فعالانهای در این رابطه داشته باشیم تا بازگشایی مسیرها میسر شود و ما هم جزئی از این فرایند باشیم.
در رابطه با تلاش های اسرائیل برای افزایش خصومت آذربایجان نسبت به ایران دیدگاه تان چیست؟ با وجود انکار باکوف تل آویو بارها از حاک این کشور برای حمله و ایجاد خرابکاری در کشورمان استفاده کرده است.
یکی از دکترین های اصلی رژیم صهیونیستی در دوره اخیر حضور در کشورهای پیرامونی ایران است که البته تنها هدف حضور در مناطق قفقاز و آسیای میانه نیست. در دهه فعلی اسرائیل حضور خود را در کشورهای آسیای میانه یعنی قزاقستان، فرقیزستان و ترکمنستان تقویت کرده و در کشورهای قفقاز جنوبی یعنی گرجستان و ارمنستان و آذربایجان هم جایگاهی برای خود مهیا کرده است. یعنی تنها در آذربایجان اینطور نبوده است. ارمنستان یک کشور مسلمان نبود و هیچ منعی برای توسعه روابط با اسرائیل نداشت اما با توجه به نیازی که به ایران داشت و با توجه به فشاری که از سوی ایران احساس میکرد در طول ۳۰ سال گذشته سفارت خانهای در اسرائیل افتتاح نکرد. در دوره آقای پاشینیان و پیش از جنگ قره باغ 2020 این اتفاق افتاد و ارمنستان برای نخستین بار سفارت خود در تل آویو را افتتاح و سفیر خود را منصوب کرد.
در گرجستان که حضور اقتصادی و نظامی رژیم صهیونیستی بسیار زیاد است اما برحسب یکسری موارد و با توجه به نیازی که جمهوری آذربایجان در بحث فناوری و نظامی و افتصادی دارد در امورات این کشور ورود پیدا کرد و با آذربایجان وارد یکسری فعالیت های جدی شد. آذربایجان هم تحت تأثیر فرایند روابط خود با ایران و اتفاقات پیرامون آن و بعد هم برحسب بلندپروازی های دولت فعلی باکو روابطش با اسرائیل را توسعه داد. با وجود اینکه اذریها میگویند روابط شان با رژیم صهیونیستی نافی روابط شان با ایران نیست و از این ناحیه تهدیدی متوجه ایران نیست اما با توحه به سابقهای که از حضور اقتصادی اسرائیل در کشورهای مختلف -بیش از حضور نظامی ان- وجود دارد قطعا این حضور چه در موضوعات اقتصادی و یا تکنولوژی و یا حتی نظامی تهدیدی برای ما محسوب میشود. الان از همکاریهایی که با شرکت نظامی «هاروپ » در باکو وجود دارد این برداشت حاصل میشود. بازسازی روستاهای آزاد شده که نزدیک مرز ایران قرار داردند و به شرکت های اسرائیلی واگذار شده است حتما در حوزه فعالیت های اطلاعاتی و امنیتی باید مورد ارزیابی ایران قرار گیرد. ما باید این موارد را رصد کنیم و به مقامات باکو نشان دهیم که از این موضوعات آگاهی داریم. اما این موضوع همانطور که اشاره کردم مختص آذربایجان نیست و در مرزهای شمالغربی و شمال شرقی کشورمان و از ناحیه ۳ کشور قفقاز تهدیداتی وجود دارد.