دیدگاه اول خواهان بازگشت فوری بایدن به برجام است. این دیدگاه با پیوند برقرار کردن میان سیاست داخلی و خارجی ایران معتقد است دولت بایدن میتواند از طریق بازگشت به برجام موضع عملگرایان را در آستانه انتخابات ریاستجمهوری تقویت کند. در این دیدگاه بر این مساله تاکید میشود استقرار دولت محافظهکار در ایران در تابستان سال آینده موجب سخت شدن چانهزنی با تهران و حتی غیرممکن شدن آن میشود. درواقع مفروضهی دیدگاه اول این است که روزنه کوچکی برای احیای برجام باقی مانده است؛ به همین دلیل هر نوع تاخیر باعث سقوط کامل توافقنامه ۲۰۱۵ خواهد شد و موضع بایدن را درآینده تضعیف خواهد کرد. در این صورت ایران به سمت افزایش غنیسازی اورانیوم (غنیسازی ۶۰ درصد) و سرعت بخشیدن به برنامههای تسلیحاتی خود حرکت خواهد کرد و سرانجام چنین وضعیتی، وقوع یک بحران بزرگ و حتی جنگ میان ایران و آمریکا نیز قابل تصور خواهد بود.
دیدگاه رابرت مالی و آرین طباطبائی
دیدگاه اول خواهان بازگشت فوری بایدن به برجام است. این دیدگاه با پیوند برقرار کردن میان سیاست داخلی و خارجی ایران معتقد است دولت بایدن میتواند از طریق بازگشت به برجام موضع عملگرایان را در آستانه انتخابات ریاستجمهوری تقویت کند. در این دیدگاه بر این مساله تاکید میشود استقرار دولت محافظهکار در ایران در تابستان سال آینده موجب سخت شدن چانهزنی با تهران و حتی غیرممکن شدن آن میشود. درواقع مفروضهی دیدگاه اول این است که روزنه کوچکی برای احیای برجام باقی مانده است؛ به همین دلیل هر نوع تاخیر باعث سقوط کامل توافقنامه ۲۰۱۵ خواهد شد و موضع بایدن را درآینده تضعیف خواهد کرد. در این صورت ایران به سمت افزایش غنیسازی اورانیوم (غنیسازی ۶۰ درصد) و سرعت بخشیدن به برنامههای تسلیحاتی خود حرکت خواهد کرد و سرانجام چنین وضعیتی، وقوع یک بحران بزرگ و حتی جنگ میان ایران و آمریکا نیز قابل تصور خواهد بود.
لذا باید با احیای برجام موضع رادیکالها در ساختار سیاسی ایران را به حاشیه برد و عملگرایی و اعتدالگرایی را به قلب و متن سیاست خارجی ایران بازگرداند؛ عملگرایانی که باعث شدند ایران در واکنش به تصمیم می ۲۰۱۸ آمریکا به جای خروج کامل از برجام، «صبر استراتژیک» را پی بگیرد. اما هرچه بایدن در این حوزه درنگ و تامل بیشتری به خرج دهد، این موازنه به سود رادیکالها در سیاست خارجی ایران تغییر خواهد یافت و ایران به جای صبر استراتژیک، به سمت مقاومت حداکثری حرکت خواهد کرد. اگر چنین شود، رهبران ایران تمایل بیشتری به استفاده از اهرمهای منطقهای جهت ایجاد تنش گسترده در منطقه، گسترش برنامهی هستهای و حرکت به سمت ساخت بمب اتمی خواهند یافت. به همین دلیل ضروری است دولت بایدن در اسرع وقت به سمت بازگشت رسمی به توافق هستهای حرکت کند و خواستههای خود را برای بازبینی در این توافق و پیگیری سایر موضوعات به زمان دیگری موکول کند تا در این برهه زمانی مذاکرهکنندگان آمریکا و ایران بتوانند در مورد گامهای ترتیبی دقیق به توافق دست یابند. این دیدگاه معتقد است میتوان از این طریق به احیای برجام پرداخت.
صدور اعلامیه رسمی توسط بایدن مبنیبر بازگشت به برجام و شروع مذاکرات در مورد جدول زمانبندی بازگشت به تعهدات میان دو طرف که میتواند بین یک تا دو ماه به طور بینجامد. با توجه به در پیش بودن انتخابات ایران تا توافق کامل و نهایی در مورد جدول زمانی بازگشت به تعهدات، ایالاتمتحده میتواند از طریق اقداماتی به تقویت موضع عملگرایان در سیاست داخلی ایران بپردازد. درواقع در این مدل تا زمان توافق نهایی، ایالاتمتحده میتواند از طریق اینستکس و کانال سوئیس به اقتصاد ایران و بهبود وضعیت آن کمک کند. خاصیت این اقدامات کمکی این خواهد بود که با بهبود معیشت و رفاه ایرانیان، حمایت مردمی در ایران جهت تعامل سازنده با ایالاتمتحده افزایش خواهد یافت. بنابراین در این بازه زمانی واشنگتن میتواند به رفع محدودیتهای ویزایی در مورد ایرانیان، ارائهی معافیت برای فروش نفت ایران، آزاد کردن برخی از وجوه بلوکه شده ایران در بانکهای آسیایی و چراغ سبز به صندوق بینالمللی پول برای تصویب وام اضطراری ۵ میلیارد دلاری به ایران برای مقابله با کووید-۱۹ دست بزند. این دیدگاه را در تیم بایدن رابرت مالی و آرین طباطبایی نمایندگی میکنند و برخی لابی گران نزدیک به وزارت خارجه ایران در واشنگتن همچون تریتا پارسی و ولینصر نیز از آن پشتیبانی به عمل میآورند.
دیدگاه وندی شرمن و جیک سالیوان
دیدگاه سوم بر این باور است که شرایط سال ۲۰۲۱ با مقطع زمانی که برجام به امضا رسید، کاملا تفاوت کرده است و حتی این تفاوت را میتوان به وضوح با سال ۲۰۱۶ که برجام پس از امضا به مرحله اجرا رسید، کاملا مشاهده کرد. چراکه واقعیتهای میدانی، ترتیبات امنیتی و ژئوپلیتیک منطقه کاملا تغییر کرده است. این دیدگاه بر این باور است که آمریکا در قبال بازگشت ایران به تعهدات برجامی خود، تنها باید بخشی از تحریمها را تعلیق کند و امکان استفاده از این اهرم را برای مذاکرات آتی با ایران در حوزهی اصلاح برجام، نقش منطقهای و برنامهی موشکی حفظ کند. این دیدگاه بر این مساله پای میفشارد که در صورت تعلیق کلیهی تحریمها در قبال بازگشت ایران به برجام، ایالاتمتحده برخی از دستاوردهای سیاست خارجی دولت ترامپ در منطقه را از دست خواهد داد. اولین دستاورد دولت ترامپ این بود که موضوع فلسطین را از دیگر موضوعات خاورمیانه جدا کرد و قدرت وتوکنندگی موضوع فلسطین بر دیگر موضوعات منطقه را گرفت. دوم اینکه دولت ترامپ موفق شد ائتلافی بین اسرائیل و دیگر کشورهای عربی علیه ایران تشکیل دهد که در تاریخ دیپلماسی خاورمیانه بیسابقه است. اما تعلیق کلیهی تحریمها علیه ایران میتواند هر دو دستاورد را با خطر جدی مواجه کند؛ ضمن اینکه خروج از سیاست فشار بر ایران، حس بدبینی و بدگمانی عظیمی را بین شرکای منطقهای آمریکا بهوجود خواهد آورد و باعث تقویت بلوکبندیهای خارج از نظارت آمریکا در منطقه خواهد شد و همین مساله بر نحوهی مدیریت ایالاتمتحده بر تحولات منطقه اثر خواهد گذاشت و چنین اقداماتی فینفسه خارج از دایرهی قدرت ایالاتمتحده به تنشهای منطقهای دامن خواهد زد. در عین حال اگر آمریکا بخشی از تحریمها را حفظ کند، همچنان برای مذاکرات آتی با ایران از اهرم فشار لازم و کافی برخوردار خواهد بود. مهمترین طرفداران این الگو وندی شرمن، معاون وزیر خارجه و جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا هستند.