بنیامین نتانیاهو بدون تردید یکی از چیره دست ترین سیاستمداران تاریخ 75 ساله رژیم اسرائیل بوده است؛ او امروز با 15 سال 217 روز نخست وزیری رکورددار بیشترین میزان صدارت و تنها نخست وزیری است که توانسته در اسرائیل 3 بار قدرت را از رقبا بازپس بگیرد. با این وجود شخصیت کاریزماتیک نتانیاهو ممکن است در مقطع پایانی عمر سیاسی خود حزب لیکود را با چالش حیاتی روبهرو سازد.
جایگاه بنیامین نتانیاهو در ساختارهای سیاسی اسرائیل طی 10 سال گذشته تحولات مهمی را از سر گذرانده است؛ امروز دیگر اقتدار بی بی هم در سطح حزب لیکود، هم در سطح دولت اسرائیل (و میان احزاب جناح راست - مذهبی) و هم در سطح سراسری و میان توده های هوادار، تنها به برگزیده شدن در انتخابات و قرار گرفتن در رأس ساختارهای قانونی این رژیم محدود نمیشود. جستار معروف ماکس وبر، جامعه شناس آلمانی معاصر در تقسیم بندی انواع اقتدار به «سنتی»[1]، «کاریزمایی»[2] و «قانونی»[3] میتواند چارچوب مفهومی مناسبی برای تحلیل این امر در اختیار ما بگذارد.
به طور کلی رهبرانی که از طریق انتخابات به قدرت میرسند و در این زمینه اعمال اقتدار با محدودیتهای زمانی و حقوقی روبهرو هستند، در چارچوب اقتدار قانونی – عقلایی قرار میگیرند. اما چه در طول تاریخ و چه در دوره معاصر شاهد رهبران سیاسی زیادی هستیم که در نظامهای سیاسی مختلف (چه اقتدارگرا و دیکتاتوری چه دموکراتیک) از سطح سلطه قانونی و بوروکراتیک فراتر رفته و به سوی سلطه کاریزماتیک حرکت میکنند.[4] علی رغم وجود بوروکراسی بسیار دقیق و عریض و طویل در ساختارهای مختلف رژیم اسرائیل که انتخاب شدن افراد به عنوان یک مقام عمومی را به شدت محدود و منقاد مقررات میسازد، نتانیاهو در طول سالهای گذشته با فراگذری از سطح رهبری قانونی، بساط اقتدار کاریزمایی خود را هم بر حزب لیکود، هم بر دولت اسرائیل و هم بر تودههای هوادار خود تحمیل کرده است.
کاریزمای نتانیاهو در سطوح سهگانه
حزب لیکود یکی از ریشهدارترین احزاب سیاسی در اسرائیل به شمار میآید که از سال 1973 با ادغام چندین حزب و گروه دارای گرایش راست، لیبرال و محافظهکار تشکیل شد. لیکود نخستین حزب راستگرای تاریخ اسرائیل است که موفق شده در انتخابات پارلمانی از سد احزاب چپگرا بگذرد و در سال 1977 به قدرت برسد. این حزب دارای ساختار بوروکراتیک و چند لایه پیچیدهای است. اعضای لیکود برای صعود در سطوح حزب نیاز به صرف زمان و انرژی زیادی دارند. رسیدن به فهرستهای انتخاباتی در سطوح محلی، نمایندگی پارلمان و نیز رهبری حزب نیازمند کسب رأی مستقیم کلیه اعضای مردمی حزب در انتخابات درون حزبی است. این حزب در حال حاضر حدود 140 هزار عضو مردمی دارد و همین افراد در انتخابات مختلف درون حزبی از حق رأی برخوردارند. ساختارهای داخلی حزب به نحوی شکل گرفته اند که اعضای ارشد معمولاً میتوانند استقلال نظر خود را حفظ و اعمال کنند. همین امر در دورههای مختلف باعث شده رهبران مستقر گاه در برابر شخصیتهای چالشگر شکست بخورند و کرسی رهبری را واگذار نمایند.
نتانیاهو برای نخستین بار در سال 1993 موفق شد انتخابات درون حزبی بر سر رهبری لیکود به پیروزی برسد. او تا سال 1999 در این مقام بود و در ژانویه آن سال نیز یک بار دیگر موفق به تثبیت جایگاه خود شد، اما سه ماه بعد در انتخابات مستقیم نخست وزیری[5]، قافیه را به ایهود باراک باخت و در نتیجه ناچار شد از رهبری حزب استعفا دهد. پس از او آریل شارون دوبار موفق به احراز این جایگاه شد، اما نتانیاهو مجدداً در پی خروج شارون از حزب لیکود و تأسیس حزب میانهرو کادیما در سال 2005 این جایگاه را بازپس گرفت. بی بی اگرچه از آن پس بی وقفه رهبر حزب لیکود بوده اما تا کنون 4 انتخابات درون حزبی پیاپی را با پیروزی پشت سرنهاده است.[6] آخرین بار در دسامبر 2019 این انتخابات برگزار شد و نتانیاهو موفق شد گیدعون صعر را از پیش رو بردارد. اما در طول 12 سال اخیر باوجود ساختارهای متصلب و محدود کننده حزب لیکود، نتانیاهو به دلیل حضور مداوم در قدرت و پیروزی در چندین انتخابات پیاپی موفق شده خود را به عنوان یک رهبر مدیر و مدبر و دارای هوش سیاسی بالا و موفق در برابر انواع و اقسام رقیبان به جامعه نشان دهد. همچنین عملکرد نسبتاً موفق اقتصادی، توسعه روابط خارجی و عادی سازی مناسبات با برخی از دولتهای عربی، به حاشیه راندن لزوم صلح و ایده راهکار دو دولتی نیز در این مدت مزید بر علت شده و نتانیاهو را به یک رهبر کاریزماتیک و شکست ناپذیر برای حزب لیکود تبدیل کرده است.
فراتر رفتن بی بی از سطح حزب لیکود باعث شده ساختار بوروکراتیک لیکود تحت تأثیر وی قرار بگیرد و امروزه بی بی بزرگتر از ساختار لیکود شده است. از این رو در این مدت کسی را یارای مقابله با او نبوده و رفته رفته اعضای ارشد حزب به هواداران بی چون و چرای وی مبدل شده اند. در نتیجه این شرایط اساساً هواداران حزب لیکود به دو دسته کلی تقسیم شده اند؛ دسته نخست افرادی هستند به خاطر جذابیتهای شخص نتانیاهو به این حزب رأی میدهند و بی چون و چرا فرمانهای او را میپذیرند. دسته دوم اما افرادی هستند که به دلیل گرایش کلی این حزب (راستگرایی) از آن حمایت میکنند. این امر را به وضوح میتوان در برخی از نظرسنجیهایی که از هواداران حزب لیکود شده میتوان دید؛ نتایج این نظرسنجیها نشان میدهد اگر بی بی از رهبری حزب کنار رود، حزب لیکود بین 8 تا 10 کرسی خود را از کف خواهد داد.[7] در مقابل خیل بزرگی از مخالفان لیکود را نیز امروزه افرادی تشکیل میدهند که (هم در سطح سیاستمداران و هم در سطح مردم) با شخص بی بی مخالف هستند و شاید با حزب لیکود اختلاف چندانی نداشته باشند. از جمله این افراد میتوان به گیدعون صعر، زئو الکین و یفعط شاشابیطون اشاره کرد که همگی به دلیل مخالفت با نتانیاهو از لیکود به حزب امید جدید منشعب شدند.
در سطح دولتی هم مجموعه احزاب جناح راست – مذهبی (بجز لیکود) که رسانههای متبوعشان از آنها به «اروگاه ملیگرا» یاد میکنند نیز در طول سالهای اخیر کاملاً ایده شراکت با لیکود و قرار گرفتن ذیل رهبری بی بی را پذیرفته اند. از این بین دو حزب مذهبی شاص و یهودیت متحد توراه (که در سالهای آغازین عمر رژیم اسرائیل) نسبت به سیاستهای راستگرایانه یا چپگرایانه چندان تفاوتی احساس نمیکردند، در 15 سال گذشته به متحد طبیعی نتانیاهو و مخالف جناح چپ – میانه مبدل شده اند. احزاب جناح راست افراطی نیز اگرچه در انتخابات اخیر موفق به کسب 14 کرسی شدند، اما از یکسو میدانند که در میان احزاب سیاسی بزرگ اسرائیل، بجز لیکود نمیتوانند با هیچ حزبی همکاری داشته باشند و از سوی دیگر به خوبی واقفند که خروج نتانیاهو از سیاست باعث گسیختگی شدید این بلوک و حرکت بخش مهمی از رأی جناح راست به سوی شخصیتهای میانهرویی همچون بنی گانتز خواهد شد. از این رو در برابر نتانیاهو فرمان پذیر هستند.
نتانیاهو عامل فروپاشی حزب لیکود؟
همانطور که گفته شد نتانیاهو در طول سالهای گذشته از سطح یک رهبر دارای اقتدار صرفاً قانونی و بوروکراتیک به یک رهبر کاریزماتیک مبدل شده و ساختار حزب لیکود را در خود هضم کرده است. این وضعیت دقیقاً نتانیاهو را با شخصیت مانند رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور فعلی ترکیه قابل مقایسه ساخته است. اگرچه این امر باعث افزایش محبوبیت حزب لیکود و پیروزیهای پیاپی این حزب شده، اما با افزایش سن نتانیاهو (73 سال) و فرارسیدن سالهای پایانی عمر سیاسی او، حزب لیکود به شدت در وضعیت آسیبپذیری قرار خواهد گرفت. این آسیب در واقع همان آسیب ناشی از اقتدار کاریزمایی است که در طول تاریخ بارها تکرار شده است. معمولاً پس از یک رهبر کاریزماتیک، رهبر بعدی که (به ویژه در مقطع آغازین دوره تصدی خود) صرفاً به بوروکراسی اداری و سازمانی متکی است، برای جانشینی کار بسیار دشواری پیشرو خواهد داشت. زیرا بسیاری از اعضای ارشد و عادی سازمان، گروه یا حزب مورد نظر که با رهبر کاریزماتیک پیشین رابطه مرادی و مریدی برقرار کرده بودند، به آسانی مشروعیت رهبر جدید را نخواهند پذیرفت. این امر ممکن است درباره احزابی همچون لیکود در اسرائیل و عدالت و توسعه در ترکیه منجر به درگیری اعضای عالی رتبه و حتی بروز انشعاب و شکلگیری احزاب جدید گردد!
تقریبا چنین شرایطی در حزب لیکود نیز دیده میشود؛ به طوری که هم اکنون رقابت اصلی برای جانشینی نتانیاهو میان چهار تن ادامه دارد: نیر برکت، وزیر فعلی اقتصاد، اسرائیل کاتص، وزیر فعی انرژی، یاریو لوین، وزیر دادگستری و یولی ادلشتین، رئیس کمیسیون سیاست خارجی کنست. به نظر میرسد وقتی زمان خروج نتانیاهو از سیاست فرا برسد انتخاب هریک از این گزینه ها به عنوان جانشین نتانیاهو با اعتراض برخی از دیگر اعضا همراه شود و رهبر جدید لیکود با چالشهای بزرگی روبهرو گردد. ممکن است این اختلافات از آستانه ظرفیت حزب فراتر برود و مانند حزب امید جدید که صعر آن را در سال 2020 تأسیس کرد، حزب یا احزاب جدیدی نیز از بقایای لیکود ایجاد شود.
[1] مقصود از اقتدار سنتی، اقتداری است که از سنت ها و اعتقاد به ازلی و ابدی بودن آنها سرچشمه میگیرد، از جمله آن میتوان به اقتداری که برای ریش سفیدان و سران طوایف و قبایل درنظر گرفته میشود اشاره کرد.
[2] - اقتدار کاریزمایی از جذابیتهای خاص شخصیت رهبر و ویژگیهای خارق العاده او ناشی میشود. این ویژگی ها معمولاً ریشه در سنت و قانون ندارند. در این سبک از اقتدار پیروان یک رابطه عاطفی با رهبر برقرار میکنند و او را نمونه عالی صفات خوب مانند «شجاعت»، «درایت»، «علم»، «منجی بودن»، «ابتکار عمل» و ... میدانند.
[3] - منظور از اقتدار قانونی نیز عبارت از قرار گرفتن فرد در رأس سازمان یا جایگاهی خاص و به دست آوردن اقتدار به این دلیل است، مثل پیروزی در انتخابات و یا دریافت حکم انتصاب. در این نوع از اقتدار پیروان به دلیل وجود مقررات مشخص از رهبر پیروی می کنند.
[4] - نلسون ماندلا، وینستون چرچیل، ماهاتما گاندی، جان اف کندی، باراک اوباما و حتی صدام حسین در شمار این دست از رهبران به حساب میآیند.
[5] - در تاریخ اسرائیل تنها سه بار انتخابات مستقیم نخست وزیری در سالهای 1992، 1999 و 2001 برگزار شده است. این انتخابات پس از سال 2001 به دلیل ناکارآمدی از سیستم سیاسی حذف شد.
[6] - در سالهای 2007، 2009، 2014 و 2019
[7] - برای کسب 8 تا 10 کرسی در اسرائیل (براساس آمار انتخابات نوامبر 2022) بین 380 تا 400 هزار رأی مورد نیاز است که بالغ بر 8 درصد از جمعیت واجد شرایط رأی دادن در سرزمینهای اشغالی است.